روزمرگی‌های یک رستوران‌دار ایرانی در کانادا | بخوانید و هضم تجربه کنید!!

آسمان همه جا تقریباً یک رنگ است، اما اینجا کمی آبی‌تر…!

این را محسن می‌گوید؛ یک رستوران‌دار ایرانی در کانادا؛ و سپس به سمت رستوران خود حرکت می‌کند تا راس ساعت ۱۰ صبح در آنجا حاضر باشد.

محسن از سال ۱۳۹۶ با جمع کردن سرمایه‌های لازم و مهیا کردن شرایط، توانسته با روش خرید بیزینس به کانادا مهاجرت کند و اکنون بعد از چندین سال، کار و بارش به ثبات بالایی رسیده و زندگی خوبی در تورنتو برای خودش و خانواده‌اش فراهم کرده است.

سوال بسیاری از کسانی که می‌خواهند به کانادا مهاجرت کنند این است که آنجا زندگی چگونه است؟

این افراد دوست دارند از زبان افراد واقعی، دقیقاً بدانند که صبح تا شب افراد به خصوص مهاجران ایرانی در آنجا چه تفاوت‌هایی با ایران دارد.

می‌خواهیم در مورد روزمرگی‌های محسن بیشتر بدانیم و از زبان خودش ببینیم از صبح تا شب یک رستوران‌دار ایرانی در کانادا چگونه می‌گذرد؟

روزمرگی‌های یک رستوران‌دار ایرانی در کانادا |  بخوانید و هضم تجربه کنید!!

که عشق آسان نمود اول…!

موقعی که تصمیم به مهاجرت به کانادا گرفتم، تقریباً هیچ چیزی در مورد این کشور نمی‌دانستم. حتی نمی‌دانستم آن‌ها واحد پولشان چیست و چه فرهنگ و آدابی دارند!!!

شروع به جستجو در اینترنت کردم؛ مطالب خوبی دستگیرم شد، اما باز هم شک و تردید رهایم نمی‌کرد.

اینجا در شیراز رستوران داشتم و شرایطم نسبتاً خوب بود، اما برای آینده فرزندانم و زندگی خودم و خانواده‌ام در یک کشور آزاد و امن‌تر، تصمیم به مهاجرت گرفتم.

سرانجام فهمیدم که منِ رستوران‌دار، می‌توانم کسب‌وکار کنونی‌ام را در تورنتو داشته باشم. این قضیه بسیار خوشحالم کرد. اینکه تخصصی که سال‌ها برایش زحمت کشیدم را می‌توانم همچنان ادامه دهم.

البته در این مسیر، به مشکلات زیادی برخورد کردم که راه حل آن‌ها را بلد نبودم. یکی از دوستانم که با همین روش به کانادا و شهر مونترال مهاجرت کرده بود، به من سه موسسه مهاجرتی معتبر معرفی کرد که برای مصاحبه به آن‌ها مراجعه کرده بود.

من هم در هر سه موسسه به مصاحبه رفتم تا ببینم کدام یک مشاوره بهتر و دقیق‌تری به من می‌دهد و برای سوال‌های ذهنی‌ام پاسخ‌های بهتری در چنته دارد!

بیزینس بخر؛ ویزای دائم کانادا ببر!

یکی از این موسسات، تخصص و تجربه بالایی در مهاجرت از طریق خرید بیزینس به کانادا داشت.

آن‌ها بیش از ۱۳۰ نفر را طی سه سال گذشته با همین روش به کانادا فرستاده بودند. ضمن اینکه بیش از ۴۵ کسب‌وکار حاضر و آماده (از جمله رستوران و کافه) در کانادا را تحت مالکیت خود داشتند و می‌توانستم با توجه به شرایط، سرمایه و علایقم، یکی از آن‌ها را بخرم و به این ترتیب، به کانادا مهاجرت کنم.

همه چیز شفاف بود…

خوشبختانه در این موسسه، همه چیز شفاف بود. کسب‌وکارها آماده و دارای مجوزهای لازم، گزارش سالانه درآمدها و هزینه‌هایشان در دسترس، میزان سرمایه و مدت زمان لازم برای دریافت ویزا کاملاً معلوم و مراحل کار، دقیقاً مشخص بود!

تصمیم خود را گرفتم و ظرف مدت یک سال ونیم بعد از عقد قرارداد با این موسسه، اولین گام‌هایم را در خاک کانادا گذاشتم و اکنون بعد از ۷ سال، از تصمیم آن روزم بسیار راضی و خوشحالم.

کمی در مورد روزمرگی‌هایم در کانادا…

شاید اگر اسمش را روزمرگی نگذاریم بهتر باشد؛ واقعیت این است که مهاجرت، شاید برای بعضی افراد خوب نباشد و آنطور که دلشان می‌خواهد پیش نرود، اما برای من، بسیار مطلوب و عالی پیش رفت. دقیقاً طبق همان چیزی که می‌خواستم.

من اکنون از صبح ساعت ۱۰ صبح به رستورانم که بیش از ۷ نفر پرسنل دارد می‌روم و تا حدود ۱۰ شب آنجا هستم؛

البته نه به صورت پیوسته؛ چون یکی از پرسنلم که ایرانی است را برای مدیریت آنجا در مواقعی که من نیستم انتخاب کرده‌ام تا به کارها رسیدگی کند. به این ترتیب، آزادی عمل زیادی برای خودم دارم.

درآمدم در 4 سال دوم خیلی بیشتر از 3 سال اول شده؛ چون به مرور زمان، سلیقه مردم را بیشتر کشف کردم و مارکت رستوران‌داری را بیشتر شناختم.

سرمایه‌ای که در سال اول روی این کار گذاشتم، حدود 150 هزار دلار بود که تنها با فروش رستورانم در ایران و یک خانه نقلی در شیراز آن را جفت‌وجور کردم

البته این سرمایه، ظرف تنها 5 سال کار در کانادا به من بازگشت؛ با این تفاوت که اکنون برای خودم، همسرم و دو فرزندم، اقامت دائم کانادا را دریافت کرده‌ایم.

زندگی‌ام در کانادا چگونه است؟

به دلیل هزینه‌های رستوران در این چند سال و همچنین سرمایه‌ای که در ابتدای کار گذاشتم، هنوز نتوانسته‌ام خانه‌ای در کانادا بخرم؛ اما باز هم از زندگی در کانادا رضایت خاطر دارم.

بچه‌هایم به مدرسه Sunnybrook می‌روند و انگلیسی را به صورت کامل و روان حرف می‌زند.

همسرم به عنوان مدیر داخلی در یک فروشگاه زنجیره‌ای مشغول کار است و بیمه درمانی خودم و تمام افراد خانوده‌ام کاملاً رایگان است.

در طی این ۷ سال، دوبار به ایران سفر کرده‌ام و تجربه‌ای که اکنون دارم، زمین تا آسمان با موقعی که در ایران رستوران‌داری می‌کردم فرق دارد.

اینجا معنای ثبات اقتصادی را فهمیدم، نگرانی‌های کمتری بابت دخالت دولت در کارم دارم، تورم و هر روز بالا پایین کردن قیمت‌ها را ندارم و مشتریانم زیاد است، چون همیشه پول در دست‌وبالشان هست و ضمن اینکه کانادایی‌ها کلا کم غذا می‌پزند و اغلب ترجیح می‌دهند به رستوران بروند.

حتی ایرانیانی هم که اینجا هستند و مشتری رستوران من هستند، ترجیح می‌دهند وقت با ارزششان را صرف غذا پختن نکنند، چون درآمدهایشان کاملاً کفاف این را می‌دهد که دستکم هفته‌ای 4 روز در رستوران غذا بخورند.

توصیه‌ام به شما که هنوز در ابتدای راه هستید…!

من شانس‌های زیادی در راهم آوردم، چون ایمان داشتم که راهی که طی می‌کنم، درست است. مثلاً مجموعه مهاجرتی‌ای که به من کمک کرد، واقعاً معتبر بود و اصولی کار می‌کرد. متاسفانه اکنون موسسات مهاجرتی زیادی در ایران هستند که ممکن است شانس مهاجرتتان را بسوزانند.

توصیه اصلی من این است که به موسسات معتبر مراجعه کنید و ببینید چه کسب‌وکارهای آماده‌ای برای شما مناسب است تا بتوانید بخرید و به کانادا مهاجرت کنید. امیدوارم در این راه موفق باشید و شما را در رستوران خودم در کانادا ملاقات کنم…

 

و خواندن این مقالات هم توصیه می‌کنیم؛ خالی از لطف نیست:👇👇

برای راه‌اندازی هر مغازه در کانادا چقدر پول لازم داریم؟

با پول یه خونه توی تهران، کافی‌شاپ خودتون رو توی کانادا راه‌اندازی کنید!

معروف‌ترین و موفق‌ترین مغازه‌های ایرانی در کانادا کدام است؟

راه‌اندازی مغازه در کانادا | ۵ پرسش و ۵ پاسخ برای بررسی شرایط

سرمایه هات دود شد! (اکر در کانادا بیزینس بخری، این جمله رو هیچوقت نمیشنوی!)

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا